مصاحبه

خُنُک آن‌که مولانا را یافت! من کیستم؟ من، باری، یافتم. خُنُک من!

گفت‌وگوی اختصاصی پایگاه خبری شهر کریمان با سلیمان حیدربیگی، نویسنده کتاب «پروانه جانان»

خُنُک آن‌که مولانا را یافت! من کیستم؟ من، باری، یافتم. خُنُک من!*

گفت‌وگوی اختصاصی پایگاه خبری شهر کریمان با سلیمان حیدربیگی، نویسنده کتاب «پروانه جانان»

 

۱. لطفاً خودتان را برای مخاطبان شهر کریمان معرفی کنید و کمی درباره کتاب پروانه جانان توضیح دهید؟

من سلیمان حیدربیگی هستم، اهل ایلام و کردزبان. دانش‌آموخته رشته معارف اسلامی و دبیر آموزش و پرورش. حدود هشت سال است که در زمینه ادبیات عرفانی، به‌ویژه آثار مولانا، به تحقیق و پژوهش مشغولم.

کتاب پروانه جانان برگرفته از یکی از ابیات مولاناست:

 

*الصلا پروانه جانان قصد آن آتش کنید

چون بلی گفتید اول در روید اندر بلا*

 

در این کتاب تلاش کرده‌ام اشعار کلیدی و الهام‌بخش مولانا را با بهره‌گیری از دیگر اشعار خود او شرح و تفسیر کنم؛ تا بتوانم گامی در مسیر گسترش کلام زندگی‌بخش مولانا بردارم و مخاطب را با روح و پیام ژرف آثارش آشنا کنم.

 

۲. ایده نگارش این کتاب از کجا شکل گرفت؟

در واقع، تصمیمی از پیش گرفته‌شده نبود؛ این مسیر به‌نوعی رسالتی بود که به‌صورت شهودی و بی‌مقدمه بر من آشکار شد.

ایده اولیه نگارش کتاب از جمله‌ای زیبا از شمس تبریزی الهام گرفته که پشت جلد کتاب هم آمده است:

 

خنک آن‌که مولانا را یافت! من کیستم؟ من، باری، یافتم. خنک من!

شمس از عظمت دیدار و ارتباط با مولانا سخن می‌گوید و خوش‌به‌حال کسانی می‌داند که به این گوهر ناب دست یافته‌اند. ما نیز تلاش کردیم مولانا را در این کتاب عمیق، شیرین و دلپذیر معرفی کنیم.

۳. نگارش کتاب چقدر طول کشید و با چه چالش‌هایی روبه‌رو بودید؟

نوشتن این کتاب، همان‌طور که گفتم، بیشتر یک جریان شهودی بود تا یک پروژه از پیش طراحی‌شده. در مسیر نگارش، چالش‌هایی چون انتخاب درست اشعار، حفظ اصالت لحن مولانا و همچنین رساندن معنا به زبان امروز وجود داشت؛ اما هر مانعی، خود، بخشی از فرآیند روشن‌گری بود.

 

۴. مخاطب اصلی کتاب چه کسانی هستند؟

هر انسانی که در پی نور، آگاهی، عشق و حقیقت باشد. این کتاب برای جان‌های تشنه‌ای‌ست که آماده نوشیدن از چشمه حکمت مولانا هستند.

چنان‌که گفته شده:

 

*آب کم‌جو، تشنگی آور به دست

تا بجوشد آب از بالا و پست*

 

اصل، تشنگی و طلب است.

 

۵. از بین فصل‌ها یا بخش‌های کتاب، کدام برایتان شخصی‌تر یا مهم‌تر است؟ چرا؟

همه بخش‌ها برای من ارزشمندند؛ چرا که هنوز هم هر بار با آن‌ها ارتباط می‌گیرم، جلوه‌های تازه‌ای از کلام مولانا را کشف می‌کنم.

مولانا می‌فرماید:

 

*هر لحظه و هر ساعت یک شیوه نو آرد

شیرین‌تر و نادرتر زان شیوه پیشینش*

 

چون این کتاب را در سطح بالای انرژی و با نیت معنوی نوشته‌ام، هر بخش آن برایم دلنشین است.

 

۶. چه کتاب‌ها یا نویسندگانی بر سبک نوشتاری شما تأثیرگذار بوده‌اند؟

بی‌تردید آثار مولانا در رأس قرار دارند: از مثنوی معنوی و غزلیات شمس تا مقالات شمس. همچنین:

 

* قرآن کریم و احادیث اهل بیت

* تذکرة الاولیا از عطار نیشابوری

* هشت کتاب سهراب سپهری

* آثار نویسندگان معاصر مانند جو دیسپنزا (ماورای طبیعی شدن) و فلورانس اسکاول شین

* و نیز بهره‌گیری از کلام بزرگانی چون حافظ، سعدی، خیام، نظامی و دیگر شاعران کلاسیک ایرانی

 

۷. برخی معتقدند نباید مولانا را با تفسیرهای امروزی بازخوانی کرد. نظر شما چیست؟

درک اشعار مولانا با ذهن تحلیل‌گر و قواعد منطقیِ صرف ممکن نیست. برخی ابیات فراتر از ذهن بشر هستند و درک آن‌ها نیازمند گشودگی درونی‌ست. تنها کسانی که از دوگانگی ذهنی و باورهای شخصی رها شده‌اند، می‌توانند معنا را درک کنند.

همان‌طور که آمده:

 

*پای استدلالیان چوبین بود

پای چوبین سخت بی‌تمکین بود*

 

مهم‌تر از تفسیر، ارتباط با کلام جان‌بخش مولاناست. اگر به آن ورود کنید، خودش با قلاب مهرش شما را صید خواهد کرد.

 

8. آیا این کتاب بیشتر بازتاب احساسات شخصی شما نسبت به مولاناست یا تلاشی برای معرفی او به دیگران؟

بی‌شک احساسات نقش دارند، اما بیش از آن، این کتاب برای من رسالتی‌ست. رسالت من معرفی مولانا و طرز فکر، سبک زندگی و نگاه جهان‌شمول اوست؛ به‌ویژه برای کسانی که در زندگی به یک جرقه‌ی نوری نیاز دارند.

 

۹. واکنش مخاطبان تا به‌حال چگونه بوده؟ بازخوردی خاص یا جالبی دریافت کرده‌اید؟*

این پرسش را بهتر است از خود مخاطبان بپرسید؛ اما تا امروز نظرات زیبایی دریافت کرده‌ام. برخی نوشته‌اند با خواندن هر بیت، اشک‌شان سرازیر شده. برخی دیگر گفته‌اند به‌واسطه این کتاب، خود را یافته‌اند. یکی از خوانندگان نوشته بود: «این کتاب بی‌زمان و بی‌مکان است». این‌ها برای من بسیار ارزشمند و تأثیرگذارند.

 

۱۰. اگر بخواهید پیام اصلی کتاب را در یک جمله خلاصه کنید، آن جمله چیست؟

تو یکی نه‌ای، هزاری. تو چراغ خود بیفروز.

 

این پیام من به خواننده است: تو فقط یک انسان نیستی؛ اگر خود را دگرگون کنی، جهان پیرامونت هم تغییر خواهد کرد.

شجاع باش، چراغ درونت را روشن کن و بی‌وقفه روی خودت کار کن. از محدودیت‌های ذهن عبور کن و نور درونت را بیاب، چرا که تو ذهن و افکارت نیستی؛ تو همان نیروی ناب و نامحدودی هستی که جهان را به گردش در می‌آورد.

در نهایت، عاشق باش و عشق بورز، چون عشق گشاینده تمام درهاست.

 

۱۱. برنامه بعدی شما چیست؟ آیا قصد دارید آثار بیشتری در همین مسیر منتشر کنید؟

یکی از دلایلی که مولانا را در میان همه شاعران انتخاب کردم، این است که هرگز توپ را در زمین دیگری نمی‌اندازد. او انسان را به جست‌وجوی پاسخ‌ها در درون خویش دعوت می‌کند.

می‌فرماید:

 

*ره آسمان درون است، پر عشق را بجنبان

پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند*

 

به باور من، آثار مولانا کاربردی‌ترین راهنمای زندگی امروز بشر است؛ چرا که همه ابعاد زندگی را پوشش می‌دهد: روحی، جسمی، اجتماعی، عاطفی و… او راه‌حل‌هایی برای همه این مسائل دارد. تمرکز مولانا همیشه بر خودشناسی بوده، چرا که منبع اصلی رنج و شادی انسان، خود اوست.

 

  • منصور حیدرپور ، پایگاه خبری شهر کریمان

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا